× قلبم منو میتپه ×



سلام.

دوباره همین آدرسو انتخاب کردم که اگه دنبالم گشتین پیدام کنید .بله من پریچکم . 

نمیدونم چرا یهویی خودمو از همه چی محروم میکنم . نوشتن هوا خدا . بارون بهار و

این روزها در حالتی بین امیدواری و ناامیدی به سر میبرم و الحق که سگی ترین حالت ممکنه .

بله دوستان من خیلی خیلی ناله و غرغر تو دلم جمع شده . گوش شنوا اگر هستید قدمتون سرچشم

 اگه نه نخونید که واسه پوستتون خوب نیست .


×یکی نیست به من بگه از چی می ترسی خره؟هرکی اومد تو زندگیت . دختر یا پسر . 

خواست بره براش تاکسی بگیر تا زودتر شرشو کم کنه . کی میخوای باور کنی کسی که همه چی رو از دست میده اونان نه تو ؟!

پری پری پری . خودتو باور داشته باش رفیق چرا اینهمه ضعف؟

مگه نمیدونی تنهایی نمیمیری؟پس آروم باش . این وضع حال و روح و قلبه؟

چرا این لعنتی گوشی رو پرت نمیکنی یه گوشه؟

چرا؟

چرا چرا؟



×این ترم یه واحد اختیاری دفاع مقدس برداشتم و استادش از نازنینای روزگار بود،استاد سنجری پور . 

تمام طول این ترمو کیف کردم از شخصیت بزرگوار ایشون.از دسته آدم هایی بود که در تمام چندیل سال جنگ ایران و عراق حضور پر رنگی داشته و جوری برامون قضیه رو میشکافت که حس میکردیم وسط میدون جنگیم.امروز وقتی اومد سر امتحان بهمون سربزنه،از در وارد شد و گفت ای بابا پس چرا نمیخندین؟فوقش امتحانو 10 بشین،مهم نیست بخندین شاد باشین . 

بله و ایشون معجزه ی امروز من بود .

 

×دارم با بچه های دانشگاه ارتباط بیشتری میگیرم و تازه فهمیدم چقد حرف رو دلشون تلنبار بوده نمیتونستن بهم بگن . . .

 

×مامان فردا شب میره پیش مامانجون.به همین زودی یه سال از رفتنت گذشت باباجون .

 

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها